ابزار وبلاگ

“به سراغ من اگر می آئید، نرم و آهسته بیائید.” - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

به سراغ من اگر می آئید، نرم و آهسته بیائید.”

 

مبادا که ترک بردارد،چینی نازک تنهائی من.

 

و بدنبال اساطیر نگردید که من در قلبم، کلبه ای پر ز اساطیر سبک پر دارم .

 

کلبه ای پر شده از نور خدا.

 

کلبه ای غرق صفا.

 

ومیان کلبه، سر هفتاد و دو ملت شیدا.

یاد سهراب بخیر.

 

او به من نحوه پرواز بروی دریا، با امید صید، ماهی قوس و قزح را آموخت.

 

تا من از لای درختان سپیدار بلند تا به سر منزل مقصود، به معراج روم .

 

که منم قدرت پرواز ز اشعار بلندش گیرم.

یاد سهراب بخیر.

 

او به من لذت مِی خوردن بی حد آموخت.

 

که چنان مست شوم، کز سر حافظ و سعدی و فرزدق به خدا پر گیرم.

 

مثل اشعار کمیت و دعبل مثل آن شاعراهل تبریز، شهریاری که گدایش

 

هستم، از امیر دو سرا: (مولایم) کیسه ای زر گیرم.

 

ومس قلب خودم را امشب ز ید قدرت حیدر(ع) گیرم.

 

ودر این اوج سماواتی دل تا خود نور، تا در خانه او پر گیرم.

 

مثل او من امشب قایقی خواهم ساخت.

 

که به آب غم عشق ازلی بندازم.

 

قایقی خواهم ساخت…

 

آری من هم چون او یار خود می جویم…

 

و در این شرم نفس گیر پر از دلشوره، گل حسرت بویم.

 

به همه گفته ام و می گویم.

 

من هم از عمق درون یار خود می جویم…

 

ولی انگار که من بد کردم.

 

غیبتی داشته ام طولانی.

 

و هزار و اندی است که در این وضعیت بحرانی.

 

چاره ای بهر غریبی گل نرگسی ام نیست که نیست.

 

ولی انگار که هست.

 

گوش کن بانگ کسی می آید.

 

شاعری اهل خدا.

 

گوئی از زیر لحد می گوید.

 

چاره ای هست که هست.

 

ولی این صوتِ زمانی دور است.

 

ضربِ آهنگِ دلی پر شور است.

 

او سراپای کلامش نور است.

 

” قبله ام یک گل سرخ…”

 

جا نمازم بنگر بین آن یک مُهری است، نمی از جنس بلور.

 

با چنین قبله ومُهری نشوم از حق  دور.

 

آری آری ای دوست.

 

راست می گفت سپهری آری.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

گل سرخی که نه قرمز، آبیست.

 

و رخش مهتابیست.

 

و به اندازه لبهای پر از آتش عشق،

 

کار او بی تابیست.

 

شک روا نیست.

 

گل من آبیست.

 

غربت گلشن آدم زلب او حاکیست.

 

بس بود خسته شدم ای کلمات.

 

بس بود، بسکه میان الفاظ، گل شش ماهه من روز و شبش طوفانیست.

 

بس بود خسته شدم قافیه ها، بسکه افکار شریف سهراب،

 

درمیان صنعات ادبی زندانیست.

 

من چرا صحبت بلبل بکنم.

 

خود تو حرف بزن خسته شدم.

 

بغض اصلاً ندهد فرصت یک آه بلند.

 

ناله ای سر بده و فاش بگو.

 

روضه بی پرده بگو ای سهراب.

 

خیز از خانه قبرت سهراب.

 

قدر یک قطره بگو از ارباب.

 

شاعر کاشانی.

 

تو دلت نازک بود.

 

روضه باز نخواندی هرگز.

 

کس نفهمید که منظور تو چیست!

 

خیز بی پرده بگو ای سهراب.

 

ماجرای گل بی قطره آب.

 

آری آری ای دوست.

 

راست می گفت سپهری آری.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

مُهر تربت باشد همه اش جنس بلور.

 

با چنین قبله ومُهری نشوم از حق  دور.

 

آری آری ای دوست.

 

راست می گفت سپهری آری.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

گل سرخی که نه قرمز، آبیست.

 

و رخش مهتابیست.

 

و به اندازه لبهای پر از آتش عشق،

 

کار او بی تابیست.

 

شک روا نیست گل من آبیست.

 

بس که بی آب شده مهتابیست!

 

ولی از خون گلو سرخابیست.

 

همه جا پر شده از شیون او .

 

وای بر حال رباب(س).

 

گاهواره خالیست.

 

همه جا پر شده از عطر گل سرخ حسین(ع).

 

و شمیم گل سرخ.

 

عطر دلجوی شمیم سیب است.

 

آری آری ای دوست.

 

راست می گفت سپهری آری.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

فاطمی هستم و با عشق حسین(ع) می میرم.


[ یکشنبه 90/11/30 ] [ 7:52 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 391
کل بازدیدها: 3155656
Flag Counter